Total search result: 201 (1111 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
|
English |
Persian |
Menu
|
|
privy or sealed U |
رایی که در غیاب دادگاه بمدیردفتردادگاه اده میشود |
|
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
|
interrogatory U |
مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود |
|
|
docket U |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
|
|
dockets U |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
|
|
docketing U |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
|
|
docketed U |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
|
|
vacation sittings U |
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود |
|
|
accusative U |
رایی |
|
|
garnishment U |
میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد |
|
|
way wardness U |
خود رایی |
|
|
unanimity U |
هم رایی یکدلی |
|
|
self determination U |
خود رایی |
|
|
self determinism U |
خود رایی |
|
|
frowardly U |
از روی خود رایی |
|
|
refereeing U |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
|
|
refereed U |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
|
|
referee U |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
|
|
referees U |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
|
|
i had no voice in that matter U |
من دران قضیه رایی نداشتم |
|
|
self will U |
خود رایی هوای نفس |
|
|
separate opinion U |
رایی که نافربه مسائل مختلف باشد |
|
|
judge advocate U |
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی |
|
|
discharges U |
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه |
|
|
discharge U |
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه |
|
|
continuance U |
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن |
|
|
absences U |
غیاب |
|
|
absence U |
غیاب |
|
|
prize courts U |
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال |
|
|
transfer of cause U |
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی |
|
|
roll call U |
حضور و غیاب |
|
|
absence attack U |
حمله غیاب |
|
|
In your absence. |
در غیاب شما |
|
|
absences U |
حالت غیاب |
|
|
parquet U |
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه |
|
|
purging a contempt of court U |
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه |
|
|
special vertict U |
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد |
|
|
roll call U |
حضور و غیاب سازمانی |
|
|
call the roll U |
حضور و غیاب کردن |
|
|
demurs U |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
|
|
demur U |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
|
|
demurred U |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
|
|
demurring U |
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه |
|
|
remanet U |
احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر |
|
|
manadamus U |
حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر |
|
|
Boketto U |
عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر |
|
|
summary court U |
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی |
|
|
writ U |
دستور دادگاه حکم دادگاه |
|
|
writs U |
دستور دادگاه حکم دادگاه |
|
|
order of council U |
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه |
|
|
top U |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
|
|
arrests U |
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن |
|
|
arrested U |
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن |
|
|
arrest U |
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن |
|
|
sector U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
|
|
sectors U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
|
|
universal U |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
|
|
echo U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
|
|
echoed U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
|
|
echoes U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
|
|
echoing U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
|
|
form U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
|
|
formed U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
|
|
forms U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
|
|
perfoliate U |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
|
|
averages U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
|
|
traces U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
|
|
traced U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
|
|
trace U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
|
|
average U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
|
|
averaged U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
|
|
averaging U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
|
|
loads U |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
|
|
load U |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
|
|
dummies U |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
|
|
softest U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
|
|
dummy U |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
|
|
softer U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
|
|
soft U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
|
|
throughput U |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
|
|
town fog U |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
|
|
suffix notation U |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
|
|
masters U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
|
|
second U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
|
|
mastered U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
|
|
seconds U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
|
|
seconding U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
|
|
master U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
|
|
seconded U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
|
|
faxing U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
|
|
faxes U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
|
|
faxed U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
|
|
workgroup U |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
|
|
fax U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
|
|
horned scully U |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
|
|
autos U |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
|
|
standards U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
|
|
standard U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
|
|
auto U |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
|
|
phototransistor U |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
|
|
self- U |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
|
|
transfer U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
|
|
transferring U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
|
|
config.sys U |
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود |
|
|
transfers U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
|
|
asynchronous U |
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند |
|
|
palmtop U |
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |
|
|
additions U |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
|
|
addition U |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
|
|
resident U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
|
|
residents U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
|
|
modes U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
|
|
mode U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
|
|
POSIX U |
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود |
|
|
paged U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
|
|
pages U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
|
|
phases U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
|
|
phase U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
|
|
page U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
|
|
phased U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
|
|
warehousing system U |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
|
|
reads U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
|
|
read U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
|
|
destinations U |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
|
|
destination U |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
|
|
sectors U |
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند |
|
|
sector U |
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند |
|
|
judgement hall U |
دادگاه |
|
|
court of law U |
دادگاه |
|
|
court of justice U |
دادگاه |
|
|
court U |
دادگاه |
|
|
judgement seat U |
دادگاه |
|
|
forums U |
دادگاه |
|
|
courtroom U |
دادگاه |
|
|
court division U |
دادگاه |
|
|
forum U |
دادگاه |
|
|
tribunal U |
دادگاه |
|
|
courthouse U |
دادگاه |
|
|
courtrooms U |
دادگاه |
|
|
courthouses U |
دادگاه |
|
|
tribunals U |
دادگاه |
|
|
courts U |
دادگاه |
|
|
asynchronous computer U |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
|
|
multicast packet U |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |
|
|
softest U |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
|
|
time U |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
|
|
softer U |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
|
|
timed U |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
|
|
times U |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
|
|
soft U |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
|
|
clogged ink jet nozzles U |
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود |
|
|
toner U |
که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد |
|
|
off screen image U |
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود |
|
|
paged address U |
که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود. |
|
|
bootstrap U |
مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود |
|
|
peace court U |
دادگاه بخش |
|
|
courts of inquiry U |
دادگاه تفتیش |
|
|
court of inquiry U |
دادگاه تفتیش |
|
|
per curium U |
به وسیله دادگاه |
|
|
military court U |
دادگاه نظامی |
|
|
municipal court U |
دادگاه شهرداری |
|
|
tribunal U |
دادگاه محکمه |
|
|
municipal court U |
دادگاه داخلی |
|
|
forums U |
دادگاه محکمه |
|
|
receivership U |
امانت دادگاه |
|
|
tribunals U |
دادگاه محکمه |
|
|
forum U |
دادگاه محکمه |
|
|
petty session U |
دادگاه سیار |
|
|
president of the court U |
رئیس دادگاه |
|
|
questor U |
افسررئیس دادگاه |
|
|
evoke U |
به دادگاه بالاتربردن |
|
|
recourse action U |
رجوع به دادگاه |
|
|
rehearing U |
تجدیدجلسه دادگاه |
|
|
juvenile courts U |
دادگاه اطفال |
|
|
jurisdiction of the court U |
صلاحیت دادگاه |
|
|
juvenile courts U |
دادگاه نوجوانان |
|
|
juvenile court U |
دادگاه اطفال |
|
|
juvenile court U |
دادگاه نوجوانان |
|
|
queens bench division U |
دادگاه ملکه |
|
|
quarter sessions U |
دادگاه استینافی |
|
|
police court U |
دادگاه خلاف |
|
|
police power U |
دادگاه پلیس |
|
|
citing U |
به دادگاه خواندن |
|
|
cites U |
به دادگاه خواندن |
|
|
cited U |
به دادگاه خواندن |
|
|
cite U |
به دادگاه خواندن |
|
|
evoking U |
به دادگاه بالاتربردن |
|
|
provost court U |
دادگاه پادگانی |
|
|
prsbytery U |
دادگاه شرعی |
|
|
evokes U |
به دادگاه بالاتربردن |
|
|
quaestor U |
افسررئیس دادگاه |
|
|
special tribunal U |
دادگاه اختصاصی |
|
|
contempt og court U |
اهانت به دادگاه |
|
|
court of appeals U |
دادگاه استیناف |
|
|
court of first instance U |
دادگاه شهرستان |
|
|
court of first instance U |
دادگاه بدوی |
|
|
court of grievances U |
دادگاه مظالم |
|
|
circuit court U |
دادگاه منطقهای |
|
|
courts of appeal U |
دادگاه پژوهش |
|
|
court of petty offences U |
دادگاه لغزش |
|
|
court of province U |
دادگاه استان |
|
|
courts of appeal U |
دادگاه استیناف |
|